فندک جادو: مجموعه کتابهای طلائی
نویسنده:
هانس کریستین اندرسن
مترجم:
محمدرضا جعفری
امتیاز دهید
در ابتدای داستان فندک جادو می خوانیم: هوا خیلی گرم بود و آفتاب سوزانی به جاده میتابید. از انتهای جاده سربازی به صورت قدم رو از جبهه بر میگشت. قدمهایش به قدری منظم و مرتب برداشته میشد که این طور به نظر میآمد شاید هنوز دارد در پادگان و از برابر فرماندهاش رژه میرود…
بیشتر
آپلود شده توسط:
کوهالن
1389/06/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فندک جادو: مجموعه کتابهای طلائی
واقعا محشره!!!!
اندرسن اولین نویسنده ای بود که من دوستش داشتم و دارم…
اون منو تشویق به خوندن کتاب کرد بعدها با دارن شان و … آشنا شدم…
از دست ندیدش…;-)
ولی ای کاش کتاب های بیشتری درمرد هانس کیریستین اندرسن می اوردید.8-)
این کتاب رو من داشتم!
چقدر قشنگ بود، یادش بخیر ...مرسی کوهالن 8-)
(البته کتاب مادرم بود که متاسفانه به دستهای خودم تکه تکه شد!:(()
این داستان توی یکی از چندین و چند مجموعه داستان پریانی بود که من توی دوران بچگی داشتم و می خوندم!
اندرسن سهم بزرگی توی کتابخونه ی بچگی من داشت.